یک سایت خوب برای داستان کوتاه


اگر به دنبال سایتی هستید که بشود چند داستان کوتاه خوب و به درد بخور از آن تو پیدا کرد به سایت داستان کوتاه سری بزنید . این سایت منبع مناسبی است برای پیدا کردن داستانهای کوتاه خوب از نویسنده های مختلف . دسته بندی های نه گانه  مطالب(Children's , Crime, Fiction , Horror , Humour , Nonfiction , Romance ,Sci- Fi , HyperFiction)  و امکان جستجوی کارامدی که دارد پیدا کردن داستانهای مورد نظر را خیلی آسان کرده .
east of the web SHORT STORIES

برای شروع می توانم داستان کوتاه هم سلولی اثر کریستال آربو گاست (Crystal Arbogast
) را پیشنهاد کنم .
The Cellmate
کریستال آربوگاست همان نویسنده ای است که داستان کوتاه و زیبای صدای چکمه اش را در همین وبلاگ گذاشته بودم ( به نقل از قابیل ). خود من بعد از خواندن داستان صدای چکمه خیلی دوست داشتم که داستانهای دیگر این نویسنده را هم بخوانم . در سایت داستان کوتاه پنج داستان از این نویسنده در دسترس است .


همه فهمیدند که شما انگلیسی بلدید!


در متون ترجمه شده گاهی لازم می شود که مترجم معادل زبان اصلی یک کلمه را ذکر کند تا خواننده شیر فهم شود که این کلمه معادل چه لغتی در زبان مبدا بوده . در بعضی از نوشته های غیر ترجمه ای نیز نویسنده از لغاتی استفاده می کند که کارکرد مشخص ، واضح و معروفی در علم مربوط به آن نوشته دارند . در این حالت نیز نویسنده در جلوی کلمه خودش به معادل اصلی آن کلمه در زبان مبدا اشاره می کند تا به خوانندگان بفهماند که بحث او از چه منبا علمی ای سرچشمه می گیرد . مثلا چیزی مثل مثال زیر :


این پرسش ها انسان شناسى را نه تنها به درک بهتر پیچیدگى هاى تجربه مدرنیته فرا مى خواند بلکه آن را به تمییز ویژگى هاى سنت هاى گفتمانى مختلف (Discursive Traditions) ملزم مى سازد.


اما جدیدا در بسیاری از نوشته های روزنامه ای با پدیده جالبی رو به رو شده ایم . استفاده از پس نویس های بی فایده انگلیسی در پس کلمات .


نوشته زیر را بخوانید :


راننده دست زن را پس مى زند و در حال که زیر باران خیس شده است مى گوید: «هر موقع کارى داشتین به من زنگ بزنین.» یک دنیا امید و تنهایى در این جمله نهفته است.تقریباً ساختار تمامى داستان هاى این مجموعه چنین است. یک کارکرد (FUNCTION) بنیادین که به جهان داستانى خسرو دوامى انگیزه حرکت مى دهد.


و یا :


. به جاى پیکارى میان «راست و چپ» (right and left) ،ما با پیکارى میان «راست و غلط» (right and wrong) روبه روایم.


واقعا این پس نویس ها چه کارکردی بر روی متون فوق دارند ؟ آیا ذکر کلمه Function بعد از کارکرد قرار است نماینده یک اصطلاح در نقد ادبی باشد ؟ یک بار دیگر بر کردید و جمله را بخوانید . قرار است چه مفهومی از این جمله دستگیرمان شود که حضور Function مهم شده است ؟


حالا مثال دوم را نگاه کنید . استفاده از کلمات انگلیسی در این جملات واقعا خنده دار است . نویسنده به جای استفاده از کلمه درست در جمله دوم از کلمه راست استفاده کرده ( برای حفظ وزن جمله!) و فکر کرده که ممکن است خواننده این طنازی ادبی! او را نگیرد و به قولی گیج بزند . پس معادلهای انگلیسی آنها را هم توی پرانتز گذاشته تا طنازی ادبی خودش را برجسته کند . یعنی فرض کردن ضریب هوشی هویج برای یک خواننده .


این دو مثال نمونه های خیلی ساده و کوچکی از این جریان جدید هستند . کافی است که روزنامه ای را باز کنید و به صفحه ادبیات و یا اندیشه آن نگاهی بیندازید . قول می دهم که دست خالی بر نمی گردید !


فکر می کنم که بهتر است سردبیران محترم روزنامه ها قبل از هر نوشته ای مدرک زبان انگلیسی نویسنده محترم آن نوشته را هم چاپ کنند تا نویسنده با خیال راحت به سراغ نوشتن مطلبش برود و به دنبال توجیه!!! مخاطب نباشد .

فیلم های هفته ۲


1- زیبای صحنه Stage Beauty) 2004)
کارگردان :Richard Eyre
بازیگران : Billy Crudup , Claire Danes

تم داستان در ابتدا آدم را به یاد وداع با محبوبه ام چن کایگه می اندازد . در انگلستان قرن هفدهم بازیگری زنان در صحنه تاتر ممنوع است و مردان نقش زنان را بازی می کنند . Ned Kynaston هم هنر پیشه مردی است که نقش زنان شکسپیری را بر روی صحنه نمایش بازی می کند . روایت اصلی فیلم از زمانی آغاز می شود که چارلز دوم پادشاه انگلستان دستور می دهد که از این پس فقط زنان نقش زنان را بر روی صحنه بازی کنند و بازیگری مردان در نقش زنان ممنوع می شود .زیبای صحنه علاوه بر فیلم واداع با محبوبه ام ما را به یاد فیلم شکسپیر عاشق هم می اندازد . بازی های قدرتمند و طراحی دقیق و زیبای صحنه بسیار دلنشین است . تنها مشکل مهم فیلم ضعف فیلم نامه به ویـژه در چند دقیقه پایانی فیلم است . تغییر ناگهانی Ned Kynaston و تبدیل شدنش به یک اتللو جذاب و قدرتمند باور پذیر به نظر نمی رسد . جدای از این ضعف عمده زیبای صحنه فیلم خوب و جذابی است .

2- قتل ریچارد نیکسون The Assassination of Richard Nixon) 2004)
کارگردان : Niels Mueller
بازیگران : Sean Penn, Naomi Watts
شون پن در این فیلم خدایی می کند . شاید بشود گفت که فیلم شدن این فیلم تا حد بسیار زیادی مدیون بازی چشم نواز شون پن است . جریان فیلم در باره مردی است که در سال 1974 تصمیم می گیرد ریچارد نیکسون را ترور کند . فیلم بیشتر از آنکه بر روی جنبه های حادثه ای ماجرا تاکید داشته باشد بر روی شخصیت پردازی ساموئل ( پن ) تا کید می کند . قتل ریچارد نیکسون فیلم زیبا و دلنشینی است .


3- اد وود Ed Wood) 1994)
کارگردان : Tim Burton
بازیگران : Johnny Depp, Martin Landau
تیم برتون فیلم بد نمی سازد . همین یک جمله برای دیدن این فیلم کافی است . اد وود ماجرای ساده و سرراست زندگی بد ترین کارگردان تاریخ هالیوود است .جانی دپ با همان ظاهر خاص و سورئالیستی اش ! نقش اد وود را خیلی خوب در آورده . نماهای سیاه و سفید و تصاویر خاص و اکسپرسیونیستی فیلم به خلق نوعی فضای غلو شده منجر شده که شکل دهنده ذهنیت خاص شخصیت وود است . در کل فیلم را خیلی پسندیدم .


4- اولین Evelyn) 2002)
کارگردان : Bruce Beresford
بازیگران : Pierce Brosnan , Julianna Margulies

اولین فیلم متوسطی است . مادر خانواده ای به همراه فاسقش می گریزد و به استرالیا می رود . پدر خانواده بی کار و در مانده از نگهداری فرزندانش عاجز می ماند و صلاحیت سرپرستی آنها را از دست می دهد . کل فیلم ماجرای تلاشهای نه چندان سخت و عجیب و غریب پدر خانواده است برای باز گرداندن فرزندانش به خانه . اولین فیلمی است که بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده و به همین دلیل به نطر می رسد که به کارگردهای دراماتیک بیشتری نسبت به یک ماجرای ساده و واقعی نیاز دارد تا به فیلم قابل قبولی تبدیل شود . کارکردهایی که در این فیلم کم رنگ و ناچیز به تصویر کشیده شده اند . البته برازنان خیلی سعی کرده که بازی خوب و متفاوتی از خودش به نمایش بگذارد و به نظر من تا حدودی هم در این کار موفق بوده .

فیلم هفته : زیبای صحنه Stage Beauty
( البته لوح تقدیر را به خاطر تلاشهای بی شائبه تیم برتون در خلق اثری زیبا به فیلم اد وود اهدا می کنم!!)