به خدا گوگول شنل نپوشیده ، پالتو تنش است .


احتمالا بارها این جمله داستایفسکی مرحوم به گوشتان خورده که
 : ما همه از زیر شنل گوگول بیرون آمدیم .
جمله واقعا معروفی است . شاید یکی از معروف ترین جملات عالم ادبیات . خب ...اگر شما ایرانی باشید و پدر و مادری ایرانی داشته باشید قاعدتا آدمی را توی ذهنتان تصویر می کنید که شنلی ( یک چیزی مثل همان شنل زوروی خودمان ) پوشیده و بقیه نویسنده ها از زیر این پارچه آویزان بر دوشش یکی یکی بیرون می آیند . گفتم ایرانی چونکه کلمه شنل در فرهنگ وزبان ایرانی معنی مشخص و خاصی دارد . در فرهنگ ایرانی شنل یعنی : پوشاک گشاد بی آستین که بر روی لباس به دوش می اندازند ( ماخوذ از روسی ) .
شنل کلمه ای است که از زبان روسی وارد فرهنگ ما شده و برای خودش کارکرد مشخصی پیدا کرده . ولی اگر شما هم داستان شنل نیکلای گوگول را خوانده باشید شک برتان می دارد که  این شنل چه ربطی به  چیزی دارد که گوگول در داستانش به آن اشاره می کند ؟ آکاکی آکاکیویچ بیچاره این همه جان می کند تا دست آخر یک پوشاک گشاد بی آستین بخرد و بیندازد روی دوشش؟ یک چیزی مثل این مثلا :


من که فکر می کنم بدجوری سردش بشود . اصلا چیز بدرد بخور و گرمی نیست . شک آدم وقتی بیشتر می شود که می بیند تمامی مترجمین انگلیسی این داستان آن را به نام The Overcoat ترجمه کرده اند . خب ... Overcoat هم یعنی پالتو . یا به روایت فرهنگ لغت Longman می شود گفت : 
Overcoat : a long, thick, warm coat worn over other clothes in coldweather
آیا ما در فارسی به همچین چیزی شنل می گوییم؟ حالا اگر این مترجمین انگلیسی زبان می خواستند این داستان را به اسم همان شنل ما ترجمه کنند باید می گذاشتندCape و یا Cloak.

Cape :a long loose piece of clothing without SLEEVEs, that fastens around your neck and hangs from your shoulders
Cloak:a warm piece of clothing like a coat that hangs loosely from your shoulders and does not have SLEEVEs, worn mainly in past times
( به نقل از Longman)
 همان طور که می شود دید مترجمین انگلیسی کلمات Cape  و یا Cloak  را به عنوان معادل شنل روسی (Шинель= Shenel)انتخاب نکرده اند در حالی که این دوکلمه به معنی شنل در فرهنگ ما هستند و نه کلمه Overcoat .
 کمی که فکر کنیم می بینیم که پالتو خیلی بیشتر به درد آکاکی بیچاره می خورد تا یک شنل سرد و زمهریر . خب قدم بعدی این است که ببینیم خود روسها در این باره چه می گویند . هرچه باشد اسم روسی این داستان همان شنل Шинель است و مترجمان ما به خیال اینکه این دو کلمه یکسان در دو فرهنگ متفاوت کارکردی مشابه دارند در ترجمه فارسی هم بدون هیچ تغییری همان شنل را باقی گذاشته اند .

فرهنگ تفسیری زبان روسی اوژگف و شِوِدووا در این باره می گوید :

 

Шинель:1.форменное пальто со складкой на спине и хлястиком.Офицерская ш
Ш. железнодорожника. Серые шинели (перен.:о        ( солдатах; устар
۲- В России во 2-й половине 19 в.: мужско пальто свободного покроя с меховым воротником и пелериной.
"Источник: "ТОЛКОВЫЙ СЛОВАРЬ РУССКОГО ЯЗЫКА
С.И.Ожегов и Н. Ю.Шведова
خب این حروف خرچنگ قورباغه درزبان فارسی همچین چیزی می شوند :
شنل: 1- پالتویی رسمی با چین هایی در قسمت پشت. پالتوی افسر – پالتوی کارگر راه آهن – پالتوهای خاکستری (معنای مجازی: در مورد سربازان؛ منسوخ) 2- در روسیه در نیمه دوم قرن 19 : پالتوی مردانه گشاد با یقه پوستی و نیم تنه ای بر روی دوش تا کمر
 .
همان طور که می بینیم کارکرد این کلمه در زبان فارسی با نوع کارکرد  آن در زبان  روسی تفاوتهایی دارد. شنل زبان فارسی در زبان روسی می شود :
Плащ
یعنی روسها برای اشاره به  لباسی که در زبان فارسی به آن شنل گفته می شود ( یک چیزی مثل همان عکس بالا) از کلمه
 
Плащ
استفاده می کنند  و نه کلمه ای که گوگول برای اسم داستانش انتخاب کرده یعنی : 
Шинель
 
درست است که این کلمه ،شنل زبان روسی است ولی شنل روسی با تصویری که ما ایرانی ها از شنل در ذهن داریم متفاوت است . این کلمه در این زبان به معنی همان پالتو است و نه فقط یک چیز بی آستین که روی دوش می اندازند .
واقعا نمی دانم که در طی این همه سال چرا کسی به فکر درست کردن ترجمه این کلمه نیفتاده . هنوز هم هر کسی که چیزی از گوگول تر جمه می کند ( و یا چیزی را ترجمه می کند که به گوگول ربط دارد ) اسم این داستان را بی هیچ تغییری همان شنل می گذارد . ( به عنوان مثال در رمان همنام جامپا لیری که مرتب به شنل ارجاع داده می شود ) . ولی دوستان مترجم عزیز شنل روسها با شنل ما فرق دارد . بگذارید از این به بعد این کلمه را مثل انگلیسی ها پالتو بنامیم . بگذاریم آکاکی بیچاره کمی گرمش شود . بگذارید هر وقتی آن جمله معروف داستایفسکی را نقل می کنیم بگوییم : همه ما از زیر پالتو گوگول بیرون آمدیم . بعد هم نگاهی به عکس زیر بیندازیم و مطمئن شویم که آکاکی شنل نپوشیده ، پالتو تنش است .

نظرات 15 + ارسال نظر
ماهزاده پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 08:49 ب.ظ http://kalogary.persianblog.com

حرف شما درست.اما انصافا درآمدن از زير شنل خيلی راحت تر از زير پالتو در آمدن نيست!؟

یزسف پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:26 ب.ظ

مجتبا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 02:33 ق.ظ http://www.MojtabaGol.com

سلام...
کاش همه دقت و حوصله شما را داشتند...
ممنون از نوشته جالب‌تان.

پیام یزدانجو جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:48 ق.ظ http://francula.blogspot.com

سلام. خواندنی بود. باریک بینی شما حرف های زیادی برای گفتن دارد. خسته نباشید.

امیرمهدی حقیقت جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:50 ق.ظ http://tarjomeh.persianblog.com

خیلی خوب بود. آفرین بر این دقت و پیگیری.
فقط به نظرم کمی دیر شده. گذشتگان اشتباهات زیادی کرده اند که ما باید تاوانش را پس بدهیم. تاوان هم اگر نگوییم، دست کم دست و پامان را بسته اند. الان اگر کسی بگوید داستان پالتو، همه می گویند منظورت همان شنل است؟ مترجم اگر بگذارد پالتو، همه می گویند بیچاره قصه ی گوگول را به عمرش نخوانده. من هم وقت ترجمه همنام دقیقا همین درگیری را داشتم. کما اینکه ماساچوست را هم اگر بگذاری مساچوستس همه برایشان غریب است. کما ابنکه داستان comedians گرین را هم چون در فارسی یک ترجمه ازش داشتیم به نام مقلدها (ترجمه سپانلو) ناگزیر شدم مقلدها بگذارم. به نظرم این طوری خواننده راحت تر است. همه اش تقصیر گذشتگان است!

سورنا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 06:30 ب.ظ

سلام:) wow واقعا جالب بود ...

داود پنهانی جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 09:27 ب.ظ http://davoodpenhani.persianblog.com

موفق باشید

محمد میرزاخانی شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:03 ق.ظ

راست اش بد جوری لذت بردم. حال کردم از این همه دقت و نکته بینی. حسودیم می شه. تشکر به خاطر این نوشته و نوشته های دیگر خواندنی ات. از آنجایی که عاشق قصه های گوگول هستم خیلی دوست دارم خواهش کنم که اگر یک وقت حوصله و وقت اش را داشتید(با این دقت و ژشتکار و زباندانی تان) نگاهی هم به وضع ترجمه های گوگول در ایران داشته باشید. البته مترجمانی مثل دیهیمی کارشان به نظر من خوب و خواندنی است ولی به هر صورت چه بسا اشتباه ها تا انجا هم رسوخ کرده باشد.
باز از کار دقیق ات که باعث سرخوشی ام شد
ممنمون ام./ محمد میرزاخانی

احسان شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.harzehgard.persianblog.com

و باز هم نهضت دست و پاگیرترجمه در ایران.....

فرشید عطایی شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.tarjome.blogsky.com

جناب اسماعیلی

بنده با شما ابراز همدردی می کنم. . . خود بنده در شماره ی ۵۴ ماهنامه ی «گلستانه» در بخش پرونده مطالبی در مورد «جومپا لاهیری» منتشر کرده بودم؛ خانم جومپا لاهیری از قول داستایووسکی گفته بود که «همه ی ما از زیر پالتوی گوگول بیرون آمده ایم» و من هم به حکم عقل سلیم همین کلمه ی «پالتو» را به کار بردم ولی وقتی مجله منتشر شد دیدم «پالتو» تبدیل شده به «شنل»؛ با سردبیر تماس گرفتم و به این تغییر ناخوشایند معترض شدم ولی جناب سردبیر با همان توجیهات مصطلح خاص غلط های مصطلح از این تغییر ناخوشایند دفاع کرد و گفت که چاره ای نداشته. . . کاش کمی فقط کمی انعطاف پذیر بودیم. . .

امیرمهدی یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:05 ق.ظ http://tarjomeh.persianblog.com

منتظر مقایسه تطبیقی ترجمه داستان های گوگول هستم.ممنون از نظرت و خوشحالم که همنام را خواندی. خوشحال تر می شوم اگر روز پنج شنبه بین ساعت ۲ تا ۵ با دوستانت به شیرینی خوران همنام در کتابفروشی چشمه بیایی.

پروین دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 09:04 ق.ظ

نکته بسیار ظریف و مهمی را مطرح می کنید. حق دارید. اما گاهی ترجمه متون وحشتناکتر و سردتر از شنل است.

لاله دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:34 ب.ظ

:))

مژگان دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:52 ق.ظ http://www.mim2.blogfa.com

درووووود:)
نکته سنجی و دقت و پی گیریتان ستودنی است. کاش دیگر مترجمین از شما بیاموزند.

حمیدرضا یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:43 ب.ظ http://www.lubof.blogfa.com

سلام. موفق باشید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد