پرومته
ترجمه کوروش بیت سرکیس
از پرومته در چهار اسطوره سخن به میان آمده است:
بنا به سخن نخست چون او برای یاری به انسان به ایزدان خیانت کرد در قفقاز به بندش کشیدند و ایزدان عقابی چند بفرستادند تا از جگرش که دم به دم روئین میشد بخورند.
بنا به سخن دوم پرومته خود را از درد کوبش منقارها هر چه ژرفتر بر صخره فرو فشرد تا با آن یگانه گشت.
بنا به سخن سوم با گذشت هزاران سال خیانتش از یادها برفت، ایزدان از یاد ببردند، عقابان از یاد ببردند و او خود نیز.
بنا به سخن چهارم از بیبنیاد شدن کار جهان آدمی خسته شد. ایزدان خسته شدند، عقابان خسته شدند و زخم با خستگی به هم آمد.
ماند آن صخره کوه توجیهناپذیر. - اسطوره بر آن است تا امر توجیهناپذیر را توجیه کند. اما از آن رو که خود از بنمایهی حقیقت سرچشمه میگیرد باز باید به امری توجیهناپذیر بینجامد.
Franz Kafka, Parables, Schocken Books: New York, 1947
به نقل از سایت دوات
دوشنبه ای که گذشت استانیسلاو لم مرد . نویسنده ای که سولاریسش را واقعا دوست داشتم . اگر دوست دارید متن انگلیسی مصاحبه من را با لم بخوانید به این آدرس بروید : اینجا