روزهای نمونه - رمان جدیدی از مایکل کانینگهام


اگر از ساعتها لذت بردید به احتمال زیاد از آخرین اثر کانینگهام هم لذت خواهید ( خواهم ) برد. روزهای نمونه (Specimen Days) اسم آخرین رمان مایکل کانینگهام است که در خرداد ماه روی پیشخوان کتابفروشی های آبی ماوراء بحار می نشیند . همان طور که ساعتها وامدار ویرجینیا وولف بود روزهای نمونه هم وامدار والت ویتمن است ( روزهای نمونه نامی است که ویتمن به دیباچه دفتر شعرش داده بود ) . روزهای نمونه همانند رمان ساعتها از سه بخش موازی با هم تشکیل شده است . رمانی متشکل از سه قصه موازی که در سه دوره تاریخی متفاوت جریان پیدا کرده اند . دوره انقلاب صنعتی ، سال ۱۹۲۰ و زمانی در آینده دور . در هر بخش این رمان داستانی روایت می شود که سبکی متفاوت با داستانهای دیگر بخش دارد : داستانی از ارواح ، داستانی معمائی و رمز آلود و داستانی علمی خیالی( بخش سوم این رمان در شهر نیویورک و در قرن ۲۲ می گذرد). چیزی که سه قسمت مختلف این رمان را به یکدیگر پیوند می دهد ( الگوی تکرار شونده در کلیت اثر )گروهی از شخصیتها است که داستان حول آنها شکل می گیرد . در هر سه قسمت ما ( به نحوی ) با گروهی سه نفری از شخصیتهای هر اپیزود رو به رو می شویم . گروهی که از یک پسر نوجوان ، مردی پیر و زنی جوان تشکیل یافته است . 
خب فعلا باید منتظر بود تا یا یکی لطف کند و رمان را از آن ور آب برای آدم بفرستد و یا اینکه مترجمی ( به قصد پیشدستی هم که شده ) اثر را ترجمه کند و تن احتمالا نیمه جانش را بفرستد به بازار داخلی . من یکی که لحظه شماری می کنم .

چند نقل قول از کرت ونه گات

اینم چند جمله قصار از کرت ونه گات . به نظر من جمله اول این نوشته بیشترین کاربرد را در وضعیت فعلی ما دارد .

The big trouble with dumb bastards is that they are too dumb to believe there is such a thing as being smart."

    • Sirens of Titan

    • مشکل اصلی ای که با آدمهای حروم زاده و بی شعور پیش میاد اینه که اونا اونقدر بی شعورن که نمی تونن قبول کنن  چیزی به اسم با هوش بودن هم وجود داره .

Who is more to be pitied, a writer bound and gagged by policemen or one living in perfect freedom who has nothing more to say?

Bluebeard p.168

کدومشون ترحم برانگیز ترن : نویسنده ای که پلیس محدودش می کنه و دهنشو می بنده یا نویسنده ای که در آزادی کامل زندکی می کنه و هیچ حرفی برای گفتن نداره؟
 



If you really want to hurt your parents and you don't have nerve enough to be homosexual, the least you can do is go into the arts.

اگه می خواین واقعا پدر و مادرتون رو اذیت کنین و عرضه همجنس باز شدن رو هم ندارین حداقل کاری که می تونین بکنین اینه که برین تو کار هنر .

We are what we pretend to be, so we must be careful what we pretend to be."

- Mother Night

ما همون چیزی هستیم که بهش تظاهر می کنیم پس باید خیلی مواظب باشیم که به چیزی داریم تظاهر می کنیم .

مصاحبه با آرونداتی روی


مصاحبه روی را می توانید در روزنامه ایران بخوانید . این هم لینکش : اینجا
این مصاحبه با حذف یک سوال ، چند تا تغییر جزئی و یک تغییر عجیب به چاپ رسیده .
تغییر عجیبش هم این است که جمله  : به ویژه در جهان پست مدرن امروزه که مفهوم یک فرهنگ غالب  به سرعت در حال محو شدن است ، تبدیل شده به  : به ویژه در جهان پست مدرن امروزه که مفهوم یک فرهنگ غالب  به سرعت در حال شکل گیری است . اگر کسی دلیل این تغییر را برایم کشف کند ممنوش می شوم!
و یا اینکه اسم جومپا لاهیری تبدیل شده به جامپا لیری ( به جز یک مورد که احتمالا از دستشان در رفته ) . شاید هم امیر مهدی باید خوشحال باشد که تاثیری این قدر عمیق و مانا بر ذهن مخاطبینش داشته است. در هر صورت -  هم به دلیل آن یک سوال حذف شده و هم به دلیل بعضی تغییرات صورت گرفته در ساختار مصاحبه -  کل مصاحبه را همینجا می گذارم تا اگر کسی دوست داشت بخواند:

سوزانا آرونداتی روی در بیست و چهارم نوامبر سال 1961 از مادری مسیحی و پدری هندو متولد شد . ازدواج غیر متعارف  والدین روی دیری نپاید و به سرعت به جدایی انجامید . روی تا سن 16 سالگی در شهر آیمانام به همراه مادرش زندگی کرد و سپس برای تحصیل در یک مدرسه شبانه روزی به دهلی نو رفت . زندگی در دهلی تجربه ساده ای برای یک دختر نوجوان شانزده ساله نبود و او مجبور شد که در کلبه ای کوچک با سقفی حلبی زندگی کند و زندگیش را از راه جمع کردن و فروختن شیشه های خالی نوشابه بگذراند. عاقبت  روی در مدرسه معماری دهلی پذیرفته شد و در رشته معماری به تحصیل پرداخت . روی در طی زندگیش کارهای مختلفی را تجربه کرده است . مدتی به عنوان یک معمار ، مدتی به عنوان مدرس آیروبیک و مدتی هم  به عنوان نویسنده فیلم نامه های تلوزیونی و سینمایی روزگار گذرانده . روی حتی تجربه بازی در یک فیلم سینمایی را دارد .

 خدای چیزهای کوچک اولین رمان آرونداتی روی و یکی از ستایش شده ترین آثار داستانی ادبیات هند است . این رمان که به زبان انگلیسی نوشته شده  موفق شد جایزه معتبر بوکر را در سال 1997 به خود اختصاص دهد . لحن صحبت روی در طول مصاحبه آرام و شمرده است . هنوز هم از بوکر بردن خدای چیزهای کوچک خوشحال است و هربار که به آن اشاره می کنیم ریز می خندد . با روی در باره چیزهای زیادی حرف می زنیم . درباره هند ، کرالا ، ادبیات زنان ، زبان ، جوایز ادبی و خیلی چیزهای دیگر. سوزانا آرونداتی روی 43 ساله نمونه  نسل جدیدی از نویسندگان هندی تبار است که تاثیرات مهمی بر روی ادبیات معاصر جهان داشته اند . نویسندگانی مانند آنیتا دسای ، بهاراتی موخرجی ، وی اس نایپول  و یا جومپا لاهیری . ولی از بین همه اینها روی تنها نویسنده ای است که در هند باقی مانده و در هند می نو یسد .
ادامه در پایین